روم باستان روم باستان
تاریخ : جمعه 3 تير 1390
نویسنده : Oda Pardeks

بسم الله الرحمن الرحیم

روم باستان

در آغاز قرن پنجم قبل از میلاد روم فقط یک شهر کوچک در ایتالیا بود. در قرون پس از آن روم به امپراتوری عظیمی که از امپراتوری فارس و اسکندر بزرگتر بود مبدل شد. امپراتوری روم ، بزرگترین امپراتوری در جهان باستان میباشد که در بهترین نحو ممکن در سراسر جهان اداره میشد. رومی ها سربازان کارآمد، قانونگذاران مؤفق و حکمرانان عالی بودند. آنها میدانستند چگونه میتوانند بدیگران پیروز شوند و به دولت های دیگر حکمرانی کنند.

قرن ها گذشت تا اینکه روم از شهر کوچک به مرکز حکومت یک امپراتوری عظیم تبدیل گشت. روم درین مدت درگیر دشمنان خارجی و جنگهای داخلی بود. چنین معلوم میشد که روم قدرت و توان برآمدن و پایدارماندن این مخاطرات را ندارد. شرح اینکه چگونه روم برای حل تمامی این مشکلات فایق آمد بیانگر خصلت سیاستمداران و کردار خوب روم در شرایط سخت است.

از نظر استراتیژیک شبه جزیرۀ ایتالیا زیر نفوذ یونانیان و قبایل اتروسک ها قرار داشت. شبه جزیرۀ ایتالیا سرزمینی است حاصلخیز در بحیره مدیترانه که بنادر متناسب کمتر دارد. وضع جغرافیائی ایتالیا برای گسترش روم علل اساسی کمک دهنده میباشد. قرار اسناد و شواهد شبه جزیرۀ ایتالیا از آوان تاریخ منطقۀ مسکونی بود. و دو قوم به آن تسلط داشتند که یکی یونانها و دیگری استروسک ها بودند. اتروسک ها در شمال و غرب این شبه جزیره مستقر شده بودند. همین اتروسک ها بودند که باعث این همه تمدن رومی شدند. گمان میرود که قبایل اتروسک ها از آسیای صغیر به آنجا آمده باشند.

نخستین مرحله گسترش روم مسلط شدن به شبه جزیره ایتالیا بود. اتروسکها در برابر حملات خارجی مقاومت میکردند. بالاخره بعداز مشکلات زیاد در اواسط قرن سوم قبل از میلاد روم حکمفرمای سراسر شبه جزیره ایتالیا گردید.

موقعیت جغرافیائی و شرایط آب و هوا این شبه جزیره در توسعه و پیشرفت روم عامل مؤثر میباشد. ایتالیا در بخش عظیم سال دارای آب و هوا خشک  و گرم میباشد. چند دریا از جمله دریای پو،آرنو و غیره از بلندی های کوه ناهموار آپنین سرچشمه گرفته از شمال بطرف جنوب امتداد یافته است. این دریا ها در امتداد مسیر خود از جلگه های ساحلی و دره های پوشیده از خاک های حاصلخیز میگذرد. این مناطق گرم و حاصلخیز از مناطق مختلف اروپا ساکنین بسیار را بخود جذب نموده که این افراد به فرهنگ و تاریخ روم تأثیر عمیق گذاشتند.

وقتیکه رومیان در اواخر قرن ششم قبل از میلاد جمهوری خود را تأسیس کردند طوریکه قبلاً به آن اشاره گردید روم شهر کوچکی بود که تنها در بخش کوچکی از ایتالیا تسلط داشت. رومی ها در ظرف مدت کمتر از دو قرن تمام دشمنان شان را شکست داده و تمام خاک ایتالیا را تسخیر کردند. روم به تدریج از نقطه نظر سیاسی به یک دولت نیرومند مبدل شد که نیاز های اکثریت مردم را تأمین میکرد. همین امر باعث شد تا در مردم روم حس غرور و وطن خواهی پدید آید.

منابع و مأخذ تاریخ روم باستان

منابع تاریخ نگاری روم باستان به قرن دوم قبل از میلاد میرسد. تاریخ نویسی روم باستان اکثراً توسط کاهنان صورت میگرفت. درسال (130قبل ازمیلاد) کاهنی بنام پوپلیوس لوحۀ را که درآرشیف نگهداری میشد،در (8) کتاب تحت سالنامه های بزرگ انتشارداد، که فعلاً این سالنامه ها وجود ندارد. آثار تاریخی کانون که درسال (1060) قبل از میلاد بنام مبداء تاریخ روم باستان بوجود آمده است ، از آثار دیگران فرق زیادی داشت. و خیلی آثار گرانبها میباشد. متأسفانه این اثر نیز از بین رفته است. یکی از تحقیقات علمی در تاریخ روم کار و نوشته های پولیپ است. این شخص اصلاً از یونان بوده در باره تاریخ روم باستان در حدود (4) کتاب نوشته است. او واقعات مربوط به سنه های (264 -146 ق م) را توضیح نموده است. همچنان کارمندان و رهبران بزرگ دولتی آن وقت مانند مارک سیرون ، ژول سزار و غیره در بارۀ تاریخ روم باستان نوشته های دارند که منابع مهم این دوره محسوب میشوند. خلاصه آثاریکه در باره تاریخ روم باستان تدوین گردیده مجموعاً به (142) کتاب میرسد. که در آن آثار نویسنده گان و مؤرخین یونانی که در باره تاریخ روم باستان مطالب تاریخی دارند و تا اکنون موجود اند دیده میشود. مطالعه تاریخ روم باستان در شناخت آثار باستانی و تمدن جهان قدیم کمک شایانی نموده و مینماید. بقایای نقشه ها، و عکس های باقی مانده که نشاندهندۀ تاریخ پُرعظمت روم باستان میباشد. برعلاوه این مواد بیان کنندۀ خوبی در باره اهمیت تاریخ روم باستان محسوب میشود.

احداث شهر روم

اولین ساکنین ایتالیا از شمال به این سرزمین آمدند. آنها قبایل بدوی بودند. زمانیکه آنها به درۀ پو مهاجرت کردند در آن جا مزارع و قریه های کوچکی بوجود آوردند. بعضی از این فرهنگ ها متعلق به عصر سنگ قدیم بودند. مردان آنها از سلاح ها و ابزار سنگی استفاده میکردند. برخی از مهاجرین از مهاجرین نسبتاً پیشرفته تر بودند. هنگامیکه در ایتالیا سکونت گزیدند به فرهنگ عصر فلزات اروپا پیوستند. آنها از ابزاری استفاده کردند که از برونز یعنی ترکیب مس و قلعی ساخته شده بود. بعد از گذشت زمانی گروه های بعدی مهاجرین پیشرفته تربه سمت جنوب رفتند و به جلگه های دریای آرنو و تیبر در ایتالیا رسیدند.

مردمان لاتین نیز در اطراف دریای تیبر ساکن شدند. آنها برای این سرزمین حاصلخیز نام برگزیدند. یکی از این قبایل لاتینی برفراز هفت تپۀ کم ارتفاع جوامع کوچکی پدید آورد. این تپه ها در حدود 25 کیلومتر از دریای تیبر دورتر واقع بود. این منطقه مزایای طبیعی متعددی داشت. این منطقه را جلگه های بسیار حاصلخیز احاطه کرده بود و همچنان این منطقه در مرکز راه های تجارتی نیز قرارگرفته بود. این راه از غرب به شرق و از شمال به جنوب کشیده شده بود.

یکی از مؤرخان رومی بنام (لیوی) میگوید. در محلی که شهر روم به آن ساخته شد برای تأسیس یک شهر مکان کاملاً استراتیژیک بود.

اولین ساکنین این منطقه برسه تپه مهم (کاپیتولینوس ، آونتینوس و پاراتینوس) مستقر گردیدند. شرایط تأسیس این شهرروشن نیست. رومیان بعدها تاریخ (753) قبل از میلاد را به عنوان تاریخ تأسیس این شهر پذیرفتند. بعدها نویسنده گان رومی و یونانی سعی کردند نظریات پراگندۀ تاریخ آغازین روم را منسجم سازند. آنها نظریات مختلف را در زمینه ارایه کردند. پلوتارک مورخ یونانی مینویسد:« درین مورد که وجۀ تسمیه روم ، نامی تا این حد با شکوه و زیباتر و خاص و عام چگونه بوجود آمد مؤلفان اتفاق نظر ندارند.»

سرانجام یک نظریه و باور واحد نسبت به تأسیس شهر روم مورد قبول عام قرار گرفت. این نظریه افسانه ایست از این قرار.

آمده است که رومیان از سلالۀ(آینیأس) هستند. آینیأس شهزاده ئی بود از شهر باستانی ترآو، که در ساحل آسیای صغیر (ترکیه) قرارداشت. به اساس این داستان هنگامیکه یونانیان حدود سال ( 1200ق- م) شهر ترآورا چپاول کردند آینیأس گریخت و از بحیره مدیترانه به سوی ساحل غربی ایتالیا رسید. او در آنجا در نزدیکی کوه (آلبان) در یک تپه که در (25)کیلو متری جنوب تیبرواقع است منطقه مسکونی تأسیس کرد. از نسل آینیأس دو کودک بنام های رومولوس ورموس بودند. این دو طفل به امر پادشاه یی دادگر به حال خود رها گردیدند تا بمیرند. میوی میگوید: به زودی گرگ تشنه از تپه های اطراف که صدای کودکان توجه اش را جلب کرده بود  به طرف آنها آمد و از آن دو مراقبت کرد. و به آنها چنان مهربان بود که چوپان پادشاه یکبار حیوان را در حال لیسیدن دو کودک دید. گرگ بچه ها را به کلبه اش بُرد و آنها را بزرگ گرد.

زمانیکه رومولوس و رموس بزرگ شدند، تصمیم گرفتند که در ساحل دریای تیبر شهری تأسیس کنند. اما روی این موضوع که شهر باید در کدام قسمت احداث شود بین آنها اختلاف نظر پیدا شد.رومولوس بالای تپۀ پاراتینوس دیواری بنا کرد و هنگامیکه برادرش از آن دیوار بالارفت خشمگین شد، و دفعتاً برادر خود رموس را به قتل رسانید. سپس فریاد  برآورد. این است سرنوشت هر آن کس ازین پس برسر دیوار های من جست زند. به این ترتیب رومولوس پادشاه این شهر شد و شهر نیز به اساس نام او یعنی روم نامیده شد.

داستان تاسیس شهر روم بدست رمولوس تاحد زیاد داستان غیر واقعی است. باستان شناسان، دانشمندانیکه تمدن های گذشته را از زیر خاک درمیآورند و مورد بررسی و مطالعه قرار میدهند، مدارکی یافته اند که به اثبات میرساند که مناطق مسکونی اقوام لاتین به فراز تپه های روم پیش از سال (950 ق- م) نیز رشد و توسعه یافته بود. در حدود (753 ق- م) این جواب مجزا با یکدیگر یکجا گردیدند. و یک شهر واحد را پدید آوردند. ممکن است که خاطره گنگ این حادثه مهم بعداً به باور دیرینه یی  انجامید. بنابرآن تاریخ تاسیس شهر روم سال (750 ق – م) است.

شیوۀ زنده گی رومیان

حکومت اولین امپراتوری روم (اگوستوس) درسال (27ق- م) آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز ترقی و پیشرفت رومی ها با دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که تقریباً (200) سال ادامه داشت بود. در طول این دوره امپراتوری روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت میکرد. امپراتوری به طور عالی سازماندهی شده بود. و بخوبی اداره و کنترول میشد. یک شبکه از راه ها سرزمین های این امپراتوری را به پایتخت روم وصله میکرد. قوای آموزش دیدۀ روم از تمام نقاط سرحدات خویش دفاع میکردند. تمام شهروندان رومی از یک قانون مشترک و زبان مشترک لاتین بهره مند بودند. جامعه روم به اساس طبقات کاملاً مجزا سازماندهی شده بود. این تقسیم بندی در ابتدای تاریخ روم در حدود قرن (6 ق- م) آغاز یافت. قدرتمندترین شخص رومی اشراف بودند. بسیاری از اشراف از خانواده های سیاستمداران انتخاب میشدند. در طبقه اجتماع بعدی اسپ سواران یعنی گارد سلطنتی قرار داشتند. این گروه اکثراً تجار ثروتمندان یا بانکداران بودند. بخش اعظم رومیان تودۀ مردمی بودند که از جملۀ فقیرترین شهروندان محسوب میشدند. مردم عادی رومی سرانجام توانستند تساوی سیاسی در مقابل اعضأ گارد و اشراف را بدست آورده حق رشد و ارتقاء تا مقام افسر نظامی و مشاغل دولتی را بدست بیآورند. در پائین ترین نظام اجتماعی جامعه رومی برده گان قرارداشتند. آنها سخت ترین و دشوار ترین ، کم اهمیت ترین کارها را انجام میدادند. رومیان از اسیران جنگی نیز به قسم برده کارمیگرفتند. برده گان هیچ نوع آزادی نداشتند. به هرحال بعد از قرن اول میلادی شرایط زنده گی برده گان بهبود پیداکرد. و بسیاری از برده گان آزادی خود را بدست آوردند. زبان مشترک سراسر امپراتوری روم لسان لاتین بود.

اعتقادات در روم باستان

روم یکی از کشور های بسیار با شکوه و قدرتمند جهان باستان بود. که بخش مهمی از اروپا ، ترکیه و شام را شامل میشد. اکنون این کشور به ایتالیا معروف است که به صورت شبه جزیره یی در جنوب اروپا موقیعت دارد. در قرن اول میلادی تمام شبه جزیره تحت تسلط و حکمرانی شهر روم قرار گرفت. طوریکه قبلاً گفته شد شهر روم را نخستین پادشاه آن قوم که بنام رومولوس یاد میشد، در قرن هشتم قبل از میلاد تاسیس کرد. بعداز آن پادشاهان دیگر از قبیل ژولیوس سزار، یچی ، کراسوس و غیره در این سرزمین حکمرانی کرده اند. آنها امپراتوری روم را تشکیل دادند. رومیان در هزادۀ اول قبل از میلاد در زمان اومولوس ترقی و پیشرفت خوبی داشتند. رومیان از گذشته های قدیم تا اکنون در معماری ، نقاشی ، مجسمه سازی ، ادبیات و فنون کشورداری مهارت خوبی داشتند.

رومیان قدیم آئین ساده و بدوی داشتند. خدای دیانا که معبدش در کنار کوه های آلبان به آنجا رو آورده آن را میپرستیدند. ولی بعد ها دیانا الاهۀ مخصوص سکنۀ روم گردید. زن ها دیانا را بیشتر پرستیش میکردند و معتقد بودند که اورا شوهری است به اسم ویربیوس . مذهب رومیان باستان به دین (نوما) معروف است. نوما یعنی دینی که برای هر چیز مثلاً انسان ، نبات ، جانور ، چشمه سار، رودخانه ها و غیره وجود روحی را تصور میکرد.

رومیان باستان مردمان شهر نشین ، زارع و در عین حال جنگجو بودند. آنها برای هریک از جزئیات امور مربوط روحی را مؤثر میدانستند و در رأس همه آنها بزرگترین خدایان یعنی ژوپیتر قرارداشت که آب ، باران ، نور ، آفتاب همه در دست او بود. درافسانه های رومیان ژوپیتر خدای خدایان بود. بعداز آنکه دولت روم تشکیل شد. دین روم باستان نیز شکل منظم بخود گرفت. رومیان مانند قبایل دیگر مثلاً قبایل لاتین ارواحی را که به گمان خویش در هر چیز منجمله اشیای بی جان چون سنگ ، درخت و غیره چیز ها وجود داشتند میپرستیدند. این نظام فکری را زنده انگاری میگفتند.

فرهنگ در روم باستان

نبوغ یونانیان اساس فرهنگ روم را عرضه میدارد. فلسفه رومی ، ادبیات رومی ، معماری ، قانون و غیره همگی مدیون یونان بود. تمدن رومی ها هرچه کاملتر شده میرفت ، یونانی تر شده میرفت.

ساختار اجتماعی رومی از آوان جمهوری به نحو قابل ملاحظه تغیر یافت. در دوران جمهوری تمام شهروندان بدون درنظر گرفتن ثروت شان از نظر قانون برابر بودند. دومین قرن امپراتوری رومیان را به دو طبقه تقسیم کرد. طبقه بالا شامل تجاران ثروتمند ، نظامیان سابقه کار، کارکنان دولت بود. در رأس این طبقه بالا گروه کوچکی از مالکین ثروتمندان قرارگرفته بودند. طبقه پائین شامل زارعان ، صنعتگران ، تجاران خرد ، فقرای شهر بودند و در پائین ترین سطح این طبقه بردگان قرار داشتند. اگر یک رومی وابسته به طبقۀ بالا قانون شکنی میکرد احتمالاً به مجازات آسان محکوم میشد. اگر یک رومی طبقه پائین همان عمل را انجام میداد به شدت مجازات میگردید. رومی های ثروتمند در خانه های مجلل زنده گی میگردند. خانه های شان ستون مرمرین داشت. باغچه های داخل حویلی از گل های رنگارنگ تشکیل شده بود و فواره های زیبا داشت. و مردم عادی در خانه های تنگ و محلات خراب زنده گی میکردند. آنها در این منازل با مشکلات روزانه محلات فقیر نشین جنایت ، آتش و کثافت درگیر بودند. زنان طبقه بالا مسؤولیت خانه داری و ادارۀ برده گان خادم را به عهده داشتند. آنها از آزادی بیشتر برخوردار بودند. رومی های طبقه بالا برای زنان خود احترام زیاد قایل بودند. و در هر مورد با آنها مشوره میکردند.

زمانیکه امپراتوری ثروتمندتر شد ، ثروتمندان رومی به کالا های تجملی وارداتی از شرق و افریقا دلبستگی نشان دادند. ادویه و سنگ های گرانبها در تجارت با هند اهمیت فراوان یافت و ابریشم وارد شده از چین اهمیت بسیار حاصل کرد. همچنان کالا های تجملی دیگری هم از افریقا وارد میشد. کاروان های تجارتی طلا ، عاج ، پرشتر مرغ و برده سیاه پوست با خود میآوردند. بسیاری از رومیان طبقه بالا خواستار لذت بردن از زنده گی بودند. رومی های ثروتمند لباس ابریشمی میپوشیدند. زنان زیورات طلائی استعمال میکردند و به ادبیات و هنر علاقۀ وافر داشتند.

 

تاریخدانان

در میان تاریخدانان رومی یولیوس قیصر (44 ق- م ) مقام بلندی دارد. تاریخ هفت جلدی او در باره جنگ با گلهاست که معلومات مفصل در مورد اقوام گل و تصویر جامعی از کشور گل ها ، ملت ها ، و فرهنگ ساکنان آن بدست میدهد. قیصر در روم دشمنان زیادی داشت. آثار او ساده و عام فهم میباشد.

از جهت عظمت موضوع هیچ تاریخدان رومی به مرتبه لیویوس (17م) نرسیده است. تاریخ روم از بنیانگذاری شهر که شامل (142) کتاب است داستان روم را تا سال (2م) در برمیگیرد. اگرچه این مجموعه بزرگ بدست ما رسیده اما آنچه که از این آثار از بین رفته منتهای اهمیت را دارد. چراکه در مورد برخی از لحظه های حساس تاریخ روم بحث میکند. لیویوس یک میهن پرست واقعی بود. او غالباً روایات را می پزیرفت و برای جداکردن حقیقت از افسانه کوشش نمیکرد. در حالیکه به ساده گی میتوانست واقیعت ها را تحقیق کند. او روش انتقادی نداشت.

نوشته های تاکیتوس (117م) ادامۀ کار لیویوس است. بطور کلی تاکیتوس در راه دست یافتن به حقیقت زحمت میکشد. اثر او بنام گرمانیا معروف است و در باره قبایل اژمن و فرهنگ آنها ست. گرمانیا کتاب با ارزشی میباشد، گرچه ناقص است اما در باره عملکرد این قبایل معلومات مفصلی ارایه میدارد. فصل نخست این کتاب تصویر کاملی از یک واقیعت میباشد.

خصوصیت دیگری که باید در کارهای تاکیتوس به آن توجه داشت تأکید وی به اخلاق است. احساس او به درین باره آنقدر شدید بود که تاریخ را برای آموختن درسهای اخلاقی بکار میبرد. ازین رو در اثر او اژنها به عنوان مردم پاک ، دلاور توصیف شده اند.

آخرین تاریخدان دوره امپراتوری سوئتونیوس (150م) است. اثر این تاریخدان آنقدر مورد توجه قرار نگرفته است.

این ها بود آثار عمده ادبی روم که از بعضی آنها یاد آور شدیم. اهمیت این آثار در تاریخ تمدن روم بی نهایت زیاد است.

فینیقی ها و کارتاژیها

نخستین قوم مدیترانۀ خاوری که به بهره برداری سرزمین های مدیترانه پرداخت فنیقیها بودند. این قوم پُر نیرو ، صنعتگر و تجار، فنون پیرفتۀ فرهنگ خاوری را به مناطق اسپانیا، ساردنی ، سسیسل آورده و درین مناطق مراکز بزرگ تجارت را تشکیل دادند. آنها روابط تجارتی خویش را با افریقا نیز برقرار ساخته از افریقا طلا ، عاج و غیره میآوردند. در اسپانیا مس ، آهن و غیره را استخراج میکردند.

در میان اقوام کوچ نشین فنیقی ، بزرگتر از همه اقوام کار تاژ بود. کار تاژیها به زبان سامی حرف میزدند. و فرهنگ شان بیشتر به فرهنگ خویشاوندان شان در فنیقیه دور دست شباهت داشت. کار تاژیها زراعت پیرفته داشتند. و انواع مختلف از میوه ها را که در مدیترانه میروئید در مناطق مربوط خویش کشت میکردند. همچنان انگور ، زیتون ، انجیر ، انار و بادام نیز میکاشتند. آنها روش های منظم کشت گیاهان ، قلمه کاشتن و پیوند زدن را نیز میدانستند. برای پرورش حیوانات اهلی نیز روش های بهتری بوجود آوردند. کارتاژیها در متون تمدن به چنان مؤفقیت های دست یافتند که رومی ها روش های آنها را به قصد سود جوئی آموختند. شهر کارتاژ در سواحل شمالی افریقا ( در سواحل خلیج تونس) قرار گرفته است.

کارتاژ به شهر بزرگ و باشکوه تبدیل شد. تجاران کارتاژ میله های فلزی گرانبها را به عوض پول بکار میبردند. زیرا ضرب سکه تا حوالی (400 ق- م) معمول  نشده بود. کشتی سازی پیشۀ مهمی بود و با تجارت فلز سود فراوانی بخود کسب میکردند. فرهنگ کاتاژ در اصل فرهنگ ، بازرگانی بود. رومی ها و یونانی ها هردو به ندرت ممکن بود از کارتاژ ها به خوبی یاد کنند. کارتاژی ها نه دولت عالی و با دوامی چون رومی ها تشکیل دادند و نه میخواستند که با سهیم ساختن رومیها امتیاز های اجتماعی و سیاسی موجود تمدن خود را از دست دهند. اهمیت اقتصادی و فرهنگی کارتاژ برای مدیترانه باختری پُربها بود. اما چون نقش کارتاژ بزرگ وی زود گذر بود. بناءً مجبوراً رهبری را یکسره به رقیب سرسخت خود روم واگذار گردید.

اتروسکها

تا قبل از ظهور اتروسکها قومی که با فرهنگ پیشرفته بودند ، تنها ایتالیای جنوبی و مرکزی بود. با وجود کوشش های فراوان باستان شناسان معماری تاریخ کهن اتروسکها گشوده نشده است. به گفته دانشمندان منشأ اصلی اتروسکها (لیدیا) یا (فریگیا) در آسیای صغیر بود. اتروسکها به آسیای صغیر مس صادر میکردند. و در عوض انواع مختلف ظروف ، شمشیر، جام وارد میکردند. اما چندی نگذشت که اتروسکها برای مصروف خود دست به تولید زدند.و اشیای عالی فلزی فراوان ساختند. در رقابت با صنعتگران آسیای صغیر اشیای بهتر فلزی را به سرزمین های باختری مدیترانه و به سرزمین های اقوام شمال آلپ صادر کردند. اتروسکها بومیان ایتالیا را رعیت خود ساخته و در میان آنها به عنوان زمینداران زیستند. اتروسکها به بازی و سرگرمی اهمیت میدادند. و مسابقه های چون پرتاب نیزه ، کُشتی گیری ، مشت زنی دونفره را که از یونانی ها تقلید کرده بودند انجام میدادند. برعکس جامعه اتروسکها زنان از آزادی قابل توجهی برخوردار بودند زیرا در مجالس و مهمانیها با مردان یکجا شرکت میکردند و در پیشگویی بیشتر ماهر بودند. اتروسکها هیچگاه دولت نیرومند و یگانه یی تشکیل ندادند آنها بصورت دسته های کوچک به ایتالیا آمدند و در جاهای پراگنده مستقر گردیدند و دولت های جنگجوی غیر مستقل را تشکیل دادند البته این دولت ها خیلی ها کوچک بود. از اینکه آنها نتوانستند با هم یکجا یک نیروی متحد را در برابر دشمنان خود تشکیل دهند بناءً آهسته ، آهسته نابود گردیدند.

اتروسکها عقیده داشتند که انسان روح دوگانه دارد. در باره زنده گی پس از مرگ تصورات روشنی داشتند و معتقد بودند زنده گی پس از مرگ بیشتر به زنده گی روی زمین شبیه است. به همین دلیل آرامگاه مفصلی میساختند. و دیوار های آرامگاه را تزئین میدادند. به مرده جواهرات می آویختند و در آرامگاه وسایل زنده گی میگذاشتند.

سلت ها یا گُلها

سلت ها یا گلها قبایلی بودند که به لسان هندو اروپائی سخن میگفتند. و نخستین مسکن آنها را سرزمین های کرانۀ رود و انوب میتوان دید. در هنگام اقامت درین ناحیه ها با فرهنگ آهن درۀ دانوب آشنا شدند و ساختن ابزار های مسی ، مغرفی و آهنی را فرا گرفتند. تاریخ کهن این اقوام نا معلوم است. زیرا آنها به ساده گی با اقوام دیگر درآویختند و در فرهنگ منطقه جذب شدند. اقوام ژرمن که از شمال کوچ کردند، سلت ها حدود (500 ق – م) حرکت خود را بسوی باختر و سرزمین گُل آغاز کردند. و جزیره های انگلیس را تحت تصرف خود درآورده به شبه جزیره بالکان و درۀ (پو) یورش بردند. به قابایل اتروسکها یورش بردند و حتی در سال (390 ق – م) به روم حمله کردند و آنجا را تاراج کردند. سلت ها به اندازه ئی با ایتالیا ها تفاوت داشتند که آنها را بیگانه میگفتند. اما به زودی از فرهنگ مناطق مسکونی خویش آموختند و در کشاورزی پیشرفت کردند. وشیوه های مختلف ضرب سکه را از یونانیها اقتباس کردند.

روم در قرن های پنجم تا سوم قبل از میلاد

طی این سه قرن روم پیوسته در حال جنگ بود. روم در قرن پنجم قبل از میلاد با شهر ها و قبایل مجاور مانند (ولسک ) و (آئک ها ) در حال جنگ بود. رومی ها با پیروزی های که درین جنگ بدست آوردند به ساحل راست رودخانه تیبر مسلط شدند. این پیروزی ها نخستین پیروزی های نظامی رومی ها به حساب میآمد. اما در قرن (چهارم ق-م ) وضع به کلی دگرگون شد. در سال (390) سلت ها یا گل ها از شمال ایتالیا به روم حمله کردند. سربازان رومی درین جنگ شکست مرگباری خوردند و گل ها توانستند به راحتی در روم مسلط شوند. به استثنای تپه کاپیتول که سربازان ماهر رومی از آن دفاع میکردند. گل ها یکبار کوشیدند شبانه به تپه کاپیتول حمله کنند و آن را بدست آورند ولی غازهای که در معبد (جونو) نگهداری میشدند زنگ معبد را به صدا در آوردند و مدافعان تپه حمله گل ها را دفع کردند. ضرب المثل معروفی که میگویند( در غازها روم را نجات دادند) از همین جا سرچشمه گرفته است.

رومی ها در نیمه دوم قرن چهارم قبل از میلاد بخاطر تسلط در ایتالیای مرکزی به نبرد بزرگی دست زدند. آنها علیه مخالفان قبلی خود یعنی لاتین ها به جنگ پرداختند و سه بار با قبایل ایتالیائی بنام سامنیت ها جنگیدند. و طی سومین جنگ سامنتی نه تنها با سامنیت ها بلکه با قبایل استروسک ها نیز مواجه شدند. سرانجام رومی ها پیروز شده و ایتالیای مرکزی را تحت تسلط خود درآوردند.

در قرن سوم قبل از میلاد آخیرین مرحله جنگ برای تصرف ایتالیا آغاز گردید. این بار نوبت به شهرهای یونان بزرگ رسیده بود. بعضی ازین شهر ها با روم متحد شدند. ولی یکی از شهرهای بزرگ جنوبی بنام (تارانت ) در برابر روم تصمیم استاده گی و دفاع را گرفت. مردم تارانت برای کمک به (پیروس ) پادشاه حاضر بودند. او یکی از نواده گان اسکندر کبیر بود که رویای دست یافتن به افتخارات بزرگ اسکندر را در سرداشت و به همین سبب با اشتیاق کامل برای فتح ایتالیا به راه افتاد.

(پیروس) همراه سپاهیان خود در سال (280 ق – م ) به ایتالیه حمله کرد. او در اولین  جنگ خود علیه رومی ها به پیروزی های چشمگیر دست یافت. پس ازین پیروزی بطرف شمال حرکت کرد و بلافاصله برای دومین بار در منطقه (آبسکولوم) با رومی ها مصادف شد و به دومین پیروزی خود رسید. اما درین جنگ ویرانگری ها و خسارات پیروس بیش از حد بود. پیروس بعداز این پیروزی سربازان خود را به سیسل برد و بعداز توقف اندک نتوانست این جزیره را اشغال کند سپس به ایتالیا بازگشت. و درسال (275 ق-م ) برای آخرین بار با رومی ها در (بنه ونت) جنگید و شکست خورد. به این ترتیب پیروس مجبور به ترک ایتالیا شد.

رومی ها در اثر جنگ های که طی قرن های پنجم ، چهارم و سوم قبل از میلاد به راه افتادند، سراسر ایتالیا را از سواحل جنوب تا منطقه ( گل ) فتح کردند. به این ترتیب روم یکی از قدرت های بزرگ اطراف مدیترانه گردید. و پیکار های روم برای اشکال سراسر مناطق بحیره مدیترانه جریان داشت.

پیکار  روم برای تسلط  بر مدیترانه

روم و کارتاژ

وقتیکه رومی ها فرا تر از مرز های خود به آنسوی شبه جزیره آسپین مینگریستند، نخست جزیره سسیسل را میدیدند. این جزیره در مجاورت ایتالیا بود که از آن جدا شده بود.

کارتاژ که دولت نیرومند و برده دار بود درین جا بزرگترین رقیب رومی ها محسوب میشد. این شهر قسمیکه در درس های گذشته گفتیم در ساحل شمالی افریقا قرار گرفته و به اساس افسانه ها در حدود قرن نهم قبل از میلاد ساخته شده بود. کارتاژ مدت ها قبل از روم به یکی از قدرت های بزرگ مدیترانه تبدیل شده بود. کارتاژ به سبب موقیعت مناسب جغرافیائی اش مرکز توزیع مواد خام و محصولات ساخته شده در سراسر حوزۀ مدیترانه گردیده بود. علاوه براین کارتاژ صاحب باغ ها و مزارع پُر رونق بود. در زمین های اطراف شهر که به ثروتمندان کارتاژی مربوط بود، هزاران برده مصروف کار بود. در آن زمان کاتاژیها به داشتن روش های پیشرفته کشاورزی نیز مشهور بودند.

رشد تجارت و اهمیت روز افزون کشاورزی باعث این گردید تا قدرت سیاسی بدست بازرگانان و زمینداران بیافتد. از آنجا که تعداد دهقانان آزاد به روی زمین های زراعتی کم بود بناً میتوان گفت که جنبه های دموکراتیک حکومت کارتاژ پایۀ محکمی نداشت.

کارتاژیها در مهاجر نشینی نیز فعال بودند. آنها در سواحل شمالی افریقا، جنوب اسپانیا به صفت مهاجر سکونت گزیدند، همچنان درمناطق دیگر مثل ساردنی نیز اقامت گزیدند.

نخستین و دومین جنگ پونیک

نخستین جنگ پونیک (رومی ها کارتاژیها را پونیک مینامیدند) مدت 23 سال (264 تا 241 ق- م) طول کشید. نخستین برخورد ها در سسیسل صورت گرفت و رومی ها به پیروزی های دست یافتند اما این پیروژی ها به هیچ وجه قطعی نبود زیرا رومیها نیروی دریائی نداشتند و نمیتوانستند با نیروی دریائی کارتاژ مقابله کنند. رومی ها فقط پس از تأسیس نیروی دریائی و کسب نخستین پیروزی دریائی خویش توانستند که صحنه های عملیات جنگی را به سرزمین افریقا منتقل سازند. اما آنها برای نخستین لشکر کشی خود به افریقا تدارکات کافی فراهم نساخته بودند به همین جهت کاملاً شکست خوردند.

جنگ یکبار دیگر در اثر برخورد های که به سسیسل به وجود آمد ادامه یافت. درین جنگ چون کارتاژیها به شکست مواجه شدند تصمیم گرفتند که سسیسل را به روم واگذار شوند. کمی بعد ایتالیا بی جهت به ساردنی تجاوز کرد و آنها را تحت محاصره قرارداد. کارتاژیها مجبور به تسلیم بودند.

(هاملکاربارکا) فرمانده کاتاژی که در جریان نخستین جنگ پونیک به قدرت رسیده بود این شورش را سرکوب کرد و پس از سرکوب شورش قدرت عظیمی در کارتاژبدست آورد. و رومیان فرماندهانی که رویای جنگی تازه و انتقام جویانه با روم را در سرداشتند به مقام ریاست رسید. هامیلکار برای ایجاد شرایط بهتر به منظور تهیه تدارکات لازم برای جنگ تازه ارتش کاتاژ را به سوی اسپانیا گسیل داشت. او میخواست جبهۀ تازه در جنگ قریب الوقوع با رومی ها بوجود آورد. هامیلکار در جریان جنگ در اسپانیا درگذشت و فرماندهی سپاهیان کاتاژ بدست فرزند جوانش (هانیبال ) افتاد. مطابق افسانه ها،وقتی میلکار برای فتح اسپانیا حرکت میکرد هانیبال که آن زمان (11) ساله بود از پدرش خواست که او را نیز همراه خود ببرد، هامیلکار موافقه کرد ولی با این شرط که هانیبال سوگند یاد کند که تا ابد با روم دشمنی داشته باشد. او این سوگند را یاد کرد و تا آخر عمر به آن وفا دار ماند.

هنگامیکه هانیبال به فرماندهی ارتش رسید با توجه  به تمام جوانب مسئله جنگ با روم را قطعی کرد. دومین جنگ پونیک در سال (218ق- م) آغاز گردید و (17) سال تمام ادامه یافت. هانیبال برای جنگ با روم پلانی را طرح کرد و بخاطر اجرای این پلان بایدار وی از کوه های صعب العبور آلپ میگذشت. درجریان این جنگ هانیبال یک سلسله شکست ها را به ارتش روم وارد آورد. اما لشکر کشی هانیبال به روم عملاً پیکار یکنفر در برابر دولت نیرومند بود. کارتاژ به قدر کافی از فرمانده نظامی خود حمایت نمیکرد. به همین علت هانیبال با اینکه یکبار هم شکست نخورده بود در جنوب ایتالیا کاملاً تنها ماند و ازکارتاژ جدا افتاد. شهرهای را که فتح کرده بود تدریجاً به تصرف روم درآمد. و فرماندهان رومی در اسپانیا بارها برکارتاژیها پیروز شد.

در سال 202 ق – م نبرد سختی میان کاتاژ و رومی ها درگرفت و طی آن ها نیبال برای نخستین و آخرین بار شکست خورد. کارتاژ تمام مناطق مهاجر نشین خود را از دست داد. کشتی های دریائی و تمام فیل های جنگی خود را به رومی ها داد و سرانجام قدرت نظامی و سیاسی کاتاژ از ریشه کنده شد و روم پس از دومین جنگ پونیک نیرومندترین قدرت در حوزه دریای مدیترانه گردید.

سومین جنگ پونیک

روم برای بار سوم تقریباً پنجاه سال پس از پایان دومین جنگ پونیک با کارتاژ درگیر جنگ شد. رومیها طی نیم قرن فاصله دو جنگ سرسختانه تمایلات جنگی خود را در مدیترانۀ شرقی دنبال کردند. آنها سه بار با خطرناک ترین دشمن خود مقدونیه ، هتی به جنگ پرداختند. رومی ها بعداز دومین جنگ مقدونی خود را آزاد کننده گان یونان نامیدند، و (فلامینوس) فرمانده سپاه روم در سال 169 استقلال یونان را اعلان کرد.

پس از دومین جنگ مقدونی بین روم و آنتیوخوس پادشاه سوریه اختلافاتی به ظهور رسید. به دنبال این اختلافات سومین جنگ پونیک درگرفت. وقتیکه جنبش رهائی بخش مردم یونان آغاز گردید رومی ها آن را وحشیانه سرکوب کردند وبرای ترساندن یونانی ها شهر کودینت را که یکی از کهن ترین و زیباترین شهر های یونان بود ویران کردند.

در سال (149 ق- م) سومین جنگ پونیک آغاز شد. از دومین جنگ به این سو، کارتاژ به واسطۀ موقیعت بی نهایت مساعد جغرافیائی اش توانست وضع اقتصادی خود را از نوسازمان دهد. این شهر بار دیگر مرکز عمده تجارت در حوزه مدیترانه گردید. رومی ها نمیتوانستند این وضع را تحمل کنند، بناً آنها د ر سال (149) علیه رقیب قدیمی خود اعلان جنگ دادند. محاصره کارتاز تقریباً سه سال به طول انجامید. بالاخره رومی ها این شهر را اشغال کردند. مطابق دستور رهبرنظامی روم این شهر کاملاً ویران شد. شهررا آتش کشیدند و شعله های آتش مدت (12) روز مشتعل بود.

نتایج جنگ ، اقتصاد روم

جامعه برده داری

جنگ های غارتگرانه روم در حوزه مدیترانه که بیش از یک قرن به طول انجامید. این جنگ ها شهرکوچک و بی اهمیت روم را به قدرت جهانی تبدیل کرد. این دگرگونی به تغیرات مهم اقتصادی منجر گردید.

فتح های روم باعث جریان یافتن سیل دایمی پول و ثروت به سوی این شهر گردید. فرمانده های پیروز روم غنایم سرشار از مناطق مفتوحه با خود میآوردند. جریان ورود پیروزمندانۀ آمیلیوس پالوس که بر پرسوس مقدونی پیروش شده بود و سربازانی که سلاح های گران قیمت ، خمره های پُر از سکه های طلا و نقره را با خود به روم میآوردند سه روز طول کشید. تا قرن دوم قبل از میلاد سکه نقره در روم کم بود اما پس از این فتوحات مخصوصاً پس از تصرف ، معادن ، نقرۀ مناطق مفتوحه را بدست روم میافتاد. تمام این دگرگونی ها به گسترش سپاه ، معلات تجارتی و پولی منجر گردید. گروه های عظیم تاجران رومی به ظهور رسیدند. رشد تجارت و افزایش درآمد ها با گسترش همه جانبۀ برده گان توأم بود. جنگ های دایمی انبوهی از برده گان را به بازار ها سرازیر کرده بود. در نخستین جنگ پونیک رومی ها با تسخیر شهر (آگری جنستو) (25000) نفر را به برده گی گرفتند. در سال (259) پس از تصرف شهر تارانت (3000) نفر از اهالی آن به برده گی فروخته شدند. سرانجام درپایان سومین جنگ پونیک که به انهدام کارتاژ انجامید تمام ساکنان آن به برده گی گرفته شدند. تقریباً در تمام شهر های بزرگ روم بازار های برده فروشی رواج یافت. جزیرۀ دلوس یکی از بزرگترین مرکز تجارت برده بود. که یک زمانی روزانه در حدود (10000) برده در آنجا به فروش میرسید. اما بهای برده گان با سواد یا برده گانی که حرفه داشتند متفاوت بود. مثلاً: آموزگاران ، آشپزان ، بازیگران، رقاصان و غیره بهای گران داشتند. رومی ها برای خریدن آنها مبالغ زیادی میپرداختند. در ایتالیا از برده گان عمدتاً برای کاردر روی زمین استفاده میشد. برده گانی که در املاک بزرگ زمینداران کار میکردند شرایط زنده گی شان بسیار دشوار بود. جنگ های که در طی قرون سوم و دوم قبل از میلاد در خاک ایتالیا درگرفت زنده گی روستائی را مشکل ساخت.اردوکشی های عظیم نظامی به سرزمین های آنسوی دریا نیز دهقانان را ماه ها و حتی سالها بطور یکسره از زمین شان جدا میکرد. دهقانان فقیر میشدند روستا ها را رها کردی برای پیدا کردن کار به شهرها میآمدند. درین ضمن کاربرده گان تدریجاً به تکیه گاه اصلی کشاورزی در روم مبدل میشد. گذشته از این دهقانان فقیر و میانه حال نمیتوانستند، با زمیندارانی که در زمین های شان از کار برده ها کار میگرفتنه رقابت کنند.

رشد تجارت و معاملات پولی ، گسترش بازار برده فروشی و فقیرا نشدن دهقانان تماماً به دلایت این میگردد که روم دارای یک جامعه پیرفته برده داری است.

بحران در جمهوری روم

شورش برده گان در سسیسل

نخستین نمونه مبارزه طبقاتی در کشور روم موج شورش های برد گان در سیسل بود یکی از ایالت روم بود.این جزیره خاک بی نهایت حاصلخیز داشت و اشراف بزرگ چندین قطعه زمین داشتند. که هزاران برده در آن کارمیگردند. شورش برده گان از املاک یکی از اشراف زمیندار بنام (داموفیلوس) که به وحشیانه ترین وجه ممکن با برده ها رفتار میکرد آغاز شد. برده گان داموفیلوس را کشته و حاصلات زمینش را به آتش کشیدند. این حادثه برای شورش های توده یی سرمشق گردید. مرکز این شورش شهری بنام (انا) بود که برده گان به رهبری برده ای سوری بنام (ائونوس) توانستند آن را اشغال کنند. بلافاصله شهر (آگری جنتو) نیز بدست برده ها افتاد. درین جا یکی از شبانان پیشین سیسل بنام (کلیون) شورشیان را رهبری میکرد. برده داران که دچار وحشت شده بودند امید داشتند که رهبران شورش ها با هم اختلاف پیدا کنند و علیه یکدیگر سلاح بردارند. اما امید آنها بهوده بود. زیرا هردو دسته شورشی نیروهایشان را به یکدیگر پیوستتند. درین موقع نقریباً سراسر سیسل بدست برده گان افتاد. از اینکه اگثریت برده ها از سوریه بودند پادشانه سوریه جدید را اعلام و ایونوس را به پادشاهی برگزیدند.

برده گان شورشی سپاهیان رومی مقیم سیسل را در چندین نقطه شکست دادند. رومی ها مجبور شدند ارتش عظیمی به سیسل اعزام دارند. اما مبارزه طولانی به وقوع پیوسته بود که مدت چهار سال از (136 تا 132ق- م) به طول انجامید. سپاهیان روم با وحشی گری هرچه تمام تر شورش را سرکوب کردند. پس از گذشت تقریباً (30) سال برده گان به شورش تازه در سیسل دست زدند. و یکباردیگر جزیره را متصرف شدند. رومی ها این بار نیز شورش را سرکوب کردند.

جامعه روم در پایان قرن دوم و آغاز قرن اول ق- م

جنگ اجتماعی یکی از ویژه گی های جامعۀ روم درین دوره روابط خصمانه بین طبقات و قشر های مختلف بود. بالاترین قشر جامعه روم قشر نجبا بود. این طبقه شامل خانواده های اشراقی و ثرمتمندانی مشد که همواره در امور دولت نقش مهمی را ایفاء میکردند. منبع اصلی درآمد این خانواده ها زمین هایشان بود. نماینده گان این قشر در بالاترین مقام ها قرار داشتند. دومین قشر مهم رومیان قشر (سواران ) بود. این عنوان به آن معنی نیست که تمام اعضای قشر مذکور در ارتش خدمت میکردند. اصطلاح مذکور از گذشته به یادگار مانده و به کسانی گفته میشود که از اعقاب نجبا بودند. سایر افراد جامعه را (پلب ها ) میگفتند. روستائی ها پلب های دهات و صنعتگران ، تجاران کوچک ، استاکاران و مغازه داران نیز پلب های شهر به شمار میرفتند. در نظر رومیان برده گان عملاً قشر جداگانه ، مستقل و از هرگونه حقوقی محروم بودند قشر معین گفته نمیشدند. پلب ها در شهرها و روستاها تکیه گاه اصلی دموکراسی بودند. قشر سواران بین قشر نجبا و پلب ها قرار داشتند. آنها مخصوصاً در شهرها از پلب ها حمایت میگردند. ولی زمانیکه به موضوع انقلابی پلب ها پی میبردند به سوی اشراف متمایل میشدند. موضوع برده گان در امور سیاسی روم بسیار بی اهمیت بود.

ماریوس یکی از فرماندهانی به اصلاحات بسیار مهم نظامی و سیاسی دست زد. از زمان تصویب قوانین (سرویوس تولیوس) فقط اعضای طبقه متمول شایسته خدمت نظامی بودند ولی طبقۀ دهقانان ازین کار محروم بودند. ماریوس این نوع محدودیت ها را از میان برداشت. بعداز این اصلاحات قسمت اعظم سپاهیان از دهقانان کم و بیش مرفه تشکیل میشد. ازاین به بعد تدریجاً وجود و نفوذ قشر های فقیر اجتماعی ، هرروز بیشتر احساس میشد.

جنبش دموکراتیک درپایان قرن دوم و اوایل قرن اول ق- م باز هم ریشه دارترشد. این جنبش ها مدت دو سال طول کشید. روم هرگز در گذشته گرفتار چنین نصیبت نشده بود. این جنگ داخلی نقش عظیمی در تاریخ بعدی روم ایفا کرد.

مبارزه بین ماریو و سولا

هنگامیکه جنگ داخلی ادامه داشت، جنگ های تازه در شرق درگیرشده بود. رومیها درین جا به وضع بسیار نا گوار مواجه شده بودند. (متری دات ششم) پادشاه به دفاع از منافع مردم شرق برخاست. متریدات ششم شخصیت برجسته بود. او مرد بی نهایت قد بلند و نیرومند و با علم بیکران بود. او (22) زبان میدانست. اوقلمرو خود را گسترش داد. و در سال (88 ق- م) با ارتش عظیم به متصرفات دوم در آسیای صغیر حمله کرد. بومیان آنجا ورود او را به عنوان آزاد کنندۀ خویش پذیرا شدند. او هر روز به مؤفقیت های تازه ئی دست میافت. بعداً متوجه یونان شد. فرماندهی سپاه روم که برای مقابله با متردات فرستاده شده بود به عهده شخصی بنام (سولا) بود. او در جریان جنگ داخلی اخیر به عنوان فرمانده با استعداد نظامی شهرت یافت. مردم به رهبری سولپیچیوس روفوس  با انتخاب سولا مخالفت کردند. وتصمیم گرفتند که ماریوس را به جای سولا به فرماندهی تعین کنند.

وقتیکه سولا ازاین تصمیم باخبر شد، زمانیکه با سپاهیان خود در جنوب ایتالیا بود نقطه ئی برای سربازانش ایراد کرد. زمانیکه توانست آنها را بانظر خود موافق کند سپاه خود را به طرف روم حرکت داد. جنگ در شهر آغاز شد و ( سولپیچیوس روفوس ) کشته شد و ماریوس گریخت. به این ترتیب روم برای بار اول بدست سربازان شورشی افتاد پس از این واقعه سولا بطرف یونان حرکت کرد و مدت سه سال  در آنجا ماند و بارها به متریدات پیروز شد. همین پیروزی تا به اوامکان داد که تمام نیروهای دشمن را از یونان خارج کند. سولا تا آسیای صغیر پیش نرفت زیرا متریدات پیشنهاد صلح کرد. سولا مجبور بود جنگ را خاتمه دهد زیرا در مدت غیبت او ماریوس قدرت را بدست گرفت و در روم شروع به حکومت کرد. سولا مجبور بود که روم را اشغال کند. بناءً در بهار سال (88 ق- م) همراه با سپاهیان خود در جنوب ایتالیا حمله کرد و درین جنگ پیروز شد. او یک حکومت وحشت را آغاز کرده بود حکومت او دیری نپائید. به زودی حکومت و قوانین او از بین رفت.

شورش اسپارتاکوش

شورش برده گان به رهبری اسپارتاکوس بزرگترین شورش در سراسر تاریخ جهان باستان است. این شورش درسال (73ق- م) آغاز گردیده تا سال (71 ق- م) ادامه  یافت.

نخست حدود (200) برده در مدرسۀ بنام گلا و یا تورهای شهر کاپوا با هم نقشه مشترک تهیه دیدند. پلان آنها کشف شد از جمله 200 برده (80) آن توانست دست به فرار زده و در کوهی بنام (وسه ویوس) مسکن گزینند. درین جا شخصی بنام (اسپارتاکوس) را به رهبری خود برگزیدند. او رهبر با استعداد ، سازمان دهنده و فرمانده خوبی بود. نیروی اسپارتاکوس با گذشت هر روز در در اثر فرار برده ها بیشتر میشد. سرانجام نیروی (3000) نفری از جانب رومی ها تدارک دیده شده به خاطر مقابله با نیروهای اسپارتاکوس فرستاده شد. این نیرو توانست تنها راه کوه و سه ویوس  را تحت تسلط شان بیآورند. و به این ترتیب راه ارتباطی سپاه برده گان قطع گردید. اما همین کار باعث شد تا اسپارتاکوس برای بارنخست استعداد فرماندهی خود را بیازماید. به فرمان او سپاه برده گان در تاریکی شب در پشت جبهه را یافتند و سپاهیان روم را شکست دادند. به زودی ارتش اسپاتاکوس به چندین هزار نفر رسید و برده گان در سراسر جنوب ایتالیا مسلط شدند. درین مرحله شورشی دربین سپاه برده گان بوقوع پیوست این شورش از چند ملیتی بودن برده گان ناشی میشد. به همین ترتیب سپاه اسپارتاکوس به دو دسته تقسیم شدند و بلافاصله به دست رومی ها شکست خوردند. درین ضمن اسپارتاکوس با نیروی مربوط خویش به طرف شمال حرکت کرد ودر قسمت شهر (موتینا) یک بار دیگر به پیروزی رسید. بعد از این پروزی تعداد عساکرش به (120000) نفر رسید.

اسپارتاکوس بعداز نبرد (موتینا) تصمیم گرفت به طرف روم شکر بکشد. اهالی شهر روم را ترس و هراس گرفت. اما برخلاف تصمیم اسپارتاکوس پلان خود را تغیر داده از کنار روم گذشته بسوی جنوب سرازیرشد. احتمال میرود که او میخواست از طریق بحر به جزیرۀ سیسل برود اما این کار به علت کمبود کشتی میسر نشد. در این فرصت نیروهای رومی به رهبری کراسوس به طرف جنوب ایتالیا حرکت کردند. نبرد سختی در جنوب ایتالیا در سال (71 ق- م) درگرفت. درین جنگ خسارات بزرگی به هردو طرف وارد گردید. درین جنگ نیروی اسپارتاکوس شکست خورده و خود اسپاتاکوس در میدان جنگ کشته شد.

شورش برده گان به طرز وحشیانه سرکوب گردید. شورش اسپارتاکوس نشان داد تضاد های موجود بین دو طبقه عمده جامعه روم (برده داران و برده گان) تاچه درجه شدت یافته بود.

اردو کشی پومپه به شرق

همزمان با آغاز شورش اسپارتاکوس جنگ تازه علیه متریدات درگرفت. این جنگ مدت (10) سال (74-64 ق- م) دوام کرد. در هفت سال اول جنگ فرماندهی سپاه شرق روم به عهده شخصی بنام (لوکولوس) بود. وی فرمانده مجرب بود. اوچند بار در نبرد هایش به پیروزی رسید اما نتوانست متریدات را بطور کامل شکست دهد. گذشته ازینکه سخت گیر بود باعث نا رضائی سربازانش گردید. همین امر باعث شد که فرماندهی سپاه شرق روم به پومپه انتقال یابد.

پومپه در جریان جنگ های داخلی شهرت فراوان کسب کرد. سپس او را به کمک کراسوس بخاطر سرکوب کردن شورش اسپارتاکوس فرستادند. اونتوانست به موقع نیروهای خود را در بندر اصلی با نیرو های کراسوس ملحق کند. اما بعداز کشته شدن اسپارتاکوس با دستۀ از سپاه برده گان که بطرف شما میگریختند مواجه گردید و آنها را از پا درآورد. او در سال (67 ق- م ) به واسطه مبارزۀ مؤفقیت آمیز علیه دزدان دریائی سواحل مدیترانه مؤفقیت عظیم کسب کرد. پومپه متریدات را نیز مؤفقانه شکست داد. و وارد ارمنستان گردید و آنرا باج گذار روم ساخت. میتری وات بعداز شکست خود ک


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید